تحجّر حزبى و سیاسى (2)






پیامدها و نتایج تحجر حزبى

احزاب و تشکل هاى سیاسى در صورت عدم تعهد و یا عدم توجه به وظایف و رسالتهاى خود، و به دلیل آلوده شدن به سیاسى کارى ها و غوغا سالاریها نسبت به آرمانها، مواضع و عملکردهاى خود دچار تحجر مى شوند که این آفت شوم مى تواند پیامدها و آثار نامطلوبى را براى جامعه، گروه ها و افراد به همراه داشته باشد. اینک به برخى از آنها اشاره مى شود:

1 ـ انحصارطلبى و حق گریزى؛

وقتى یک حزب یا جریان سیاسى دچار آفت تحجر شود، در نتیجه آن مشى و مرام، گرایش ها و برنامه هاى... خود را حق مطلق پنداشته و درصدد تحمیل و تحکیم آن بر جامعه و سایر گروه ها و افراد برمى آید که به دنبال چنین فرایندى این حزب و جریان سیاسى گرفتار انحصارطلبى و حق گریزى مى گردد.

2 ـ بى اعتنایى به ارزش هاى حاکم بر جامعه و خودخواهى؛

نظام حزبى اى که از آفت تحجر رنج مى برد از پذیرفتن ارزش ها و هنجارهاى مقبول و مشروع اجتماعى سرباز مى زند و تنها ارزش هایى را مقبول مى داند که در چارچوب تنگ و باریک مرامنامه حزبى و استراتژى سیاسى آن پذیرفته باشد. لذا چنین حزبى با عبور از ارزش هاى مقبول جامعه و کنار گذاشتن آنها، دچار صفت مذموم خودخواهى نیز مى گردد.

3 ـ اختلاف و تفرقه:

از آنجا که جامعه از احزاب و گروه هاى متنوع و مختلفى تشکیل مى گردد، اگر قرار باشد هر حزب و جریانى اندیشه ها، آرمان ها و مواضع خود را یگانه فکر ایده آل و درست بداند، و بر اجرا و تحقق آن اصرار بورزد، ایجاد اختلاف و جدایى میان احزاب و گروه ها حتمى است و در پى آن، جامعه نیز دچار هرج و مرج، اختلاف و تفرقه مى شود.

4 ـ خشونت و درگیرى؛

هرگاه احزاب سیاسى که یکى از گردانندگان اصلى امور سیاسى، اجتماعى و فرهنگى هستند، افکار و عقاید خود را مطلق و مقدس بدانند و از همکارى و تعامل با یکدیگر امتناع ورزند، و درصدد رسیدن به اهداف و مطامع خود و جناح خود باشند، دچار اصطکاک منافع شده و به دنبال آن براى رسیدن به قدرت و حاکمیت به ناچار درگیرى و کشمکش پدیدار مى شود که حاصل آن افتادن جامعه در دام خشونت و درگیرى است.

5 ـ ناکارآمدى و عقب ماندگى:

یک نظام اجتماعى و حکومتى براى رسیدن به قله هاى ترقى و پیشرفت مادى و معنوى نیازمند بهره مندى از افکار و اندیشه هاى کارآمد و بالنده است، و این هدف در صورتى محقق مى شود که نخبگان فرهنگى، سیاسى و اجتماعى دست در دست هم داده و از ره آوردهاى فکرى و عملى هم با اتحاد و تعاون و برادرى استفاده نمایند و نقاط ضعف و معضلات یکدیگر را مرتفع سازند.
اما اگر احزاب و جریان هاى سیاسى که کانون تجمع نخبگان هستند، دچار تحجر و تجمد فرقه اى و جناحى گردند و به جاى برادرى و وحدت در مقابل هم موضع گیرى نمایند و یکدیگر را حذف و تخریب کنند، قطعاً نظام اجتماعى دچار آفت و زیان ناکارآمدى شده و موجب عقب ماندگى جامعه مى گردد.

6 ـ برانگیختن طمع بیگانگان و افتادن در دام آنها:

هرگاه میان حاکمیت و توده ملت و میان اقشار گوناگون جامعه الفت، برادرى، یکپارچگى و به تعبیرى «وفاق ملى» باشد، و احزاب و جناح هاى سیاسى همسو و هم هدف بوده، دست در دست هم به فکر شکوفایى و پیشرفت جامعه در عرصه هاى مختلف باشند، اقتدار سیاسى و عزت ملى حاصل مى شود و بیگانگان و قدرت هاى بزرگ استعمارى از دخالت در سرنوشت و مقدرات ملت از هرگونه توطئه علیه چنین جامعه اى نا امید مى گردند.
اما اگر احزاب، اصناف و گروه هاى مختلف جامعه هر کدام بر اصول، مشى و مرام خود تکیه نمایند و در تعامل با دیگر حزب ها و طوایف تحجر به خرج دهند، زمینه شقاق و شکاف در وفاق ملى پیدا شده، طمع بیگانگان و تفرقه افکنان تحریک مى شود و سبب مى گردد که دشمنان برخى از احزاب و شخصیت ها را به دام وابستگى خود گرفتار نمایند و از آنان به عنوان ابزارى براى اغراض پلید و استعمارى خود سوء استفاده نمایند. مراجعه به تاریخ احزاب و نخبگان سیاسى و مهره هاى روشنفکرى بیمار در ایران نشان دهنده چنین سوء استفاده ها از جانب کشورهاى بزرگ استعمارى شرق و غرب همانند انگلیس، شوروى (سابق)، امریکا و آلمان و... است.

7 ـ بى تفاوتى مردم نسبت به مشارکت هاى سیاسى و احزاب؛

از عوامل مؤثر در رشد و شکوفایى همه جانبه جامعه، نشاط اجتماعى ـ سیاسى آحاد مردم و جمعیت هاى مختلف و حضور فعال آنان در صحنه هاى زندگى جمعى است. این مهم ـ نشاط اجتماعى ـ سیاسى و حضور فعال مردمى ـ آنگاه فراهم مى گردد که احزاب و جناح هاى سیاسى، رقابت هاى سالم و هدفمند داشته باشند، و با تعاملات سیاسى و اجتماعى سبب تهییج و تشویق مردم و نشاط آنها گردند.
اما اگر احزاب و فعالان سیاسى در اندیشه ها و روش هاى خود دچار تحجر گردند و به خواسته ها و مطالبات حزبى و جناحى خود تعصب و جمود داشته باشند، حاصلى جز تفرقه و کشمکش هاى فرسایشى و پر زیان نخواهد داشت که رفته رفته مردم را از مشارکت هاى سیاسى و اجتماعى دلسرد نموده و از فعالیت و حضور در عرصه هاى گوناگون منصرف مى نماید و عامل بى تفاوتى و کناره گیرى آنان مى گردد.

8 ـ بدبینى و سلب اعتماد مردم از کارگزاران و حاکمیت:

یکى از ویژگى هاى اساسى حکومت مردم سالار دینى وجود اعتماد، همدلى و یگانگى میان حاکمان و توده هاى مردم است. از افتخارات نظام اسلامى این بوده است که رهبران و کارگزاران نظام برخاسته از متن جامعه و از میان مردم اند، و مردم آنان را از خود دانسته و کارگزاران، خود را خادم مردم و قطره کوچکى از اقیانوس بیکران امت اسلامى مى دانستند. این نزدیکى و محبت میان حاکمیت و مردم، دولت و ملت، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى نظام اسلامى است.
لکن، هر گاه احزاب سیاسى در دیدگاه ها و گرایش هاى خود دچار تحجر شوند و در مقابل سیاست ها و برنامه هاى نظام اسلامى قرار گیرند، به ناچار مردم را نسبت به مسئولان و کارگزاران بدبین نموده و اتحاد و پیوند میان دولت و ملت، رهبران و آحاد جامعه را از بین مى برند و جدایى و نفرت را پدید مى آورند. ـ البته این مطلب هیچ تضادى با این حقیقت ندارد که احزاب سیاسى باید به عنوان ناظران امین مردم بر عملکردها و برنامه هاى دولت و حاکمیت نظارت داشته باشند و در نتیجه لغزش ها و خیانت هاى دانسته یا نادانسته آنها را به مردم که خود را نمایندگان آنان مى دانند، اطلاع دهند.
آنچه گذشت اندکى است از بسیارى از پیامدهاى تلخ و ناگوار تحجر حزبى و سیاسى. امید است با توجه به اهمیت مطلب و دغدغه هاى امام راحل و مقام معظم رهبرى نسبت به این موضوع، فرهیختگان و اندیشمندان صاحب درد و درک تحقیقات گسترده ترى را در این زمینه به انجام رسانند ان شاءالله تعالى.

راهکارهاى مقابله با تحجر حزبى

در این فصل برخى از راهکارهاى رویایى و مقابله با تحجر حزبى و سیاسى ـ که مستفاد از بیانات مقام معظم رهبرى است ـ مورد بحث قرار مى گیرد:

1 ـ ارزش محورى و پرهیز از جبهه بندى کاذب:

یکى از امورى که فاصله گروهها و جناح ها را از هم زیاد مى سازد، نوع عناوین و تعابیرى است که براى هر یک از جناح ها به کار گرفته مى شود. تعابیر و القاب رایجى نظیر: چپ و راست، اصلاح طلب و محافظه کار، دمکرات و اقتدارگرا، افراطیون و میانه روها... از یک سو جناح بندى ها را به کلى بر هم مى زند و از سوى دیگر باعث مى شود تا اختلاف سلیقه ها به تدریج رنگ و بوى ایدئولوژیک پیدا کند و حالت تحجّر و تعصّب را در گروه ها ایجاد نماید.
مقام معظم رهبرى براى پیشگیرى از تشکیل چنین جبهه بندى هاى کاذبى مى فرمایند:
این جناح بندى ها غیر واقعى و بى معناست، و تنها ملاک حقیقى براى ارزیابى افراد و گروه ها اهتمام یا بى مبالاتى به ارزش ها و معیارهاى ارزشى است.

2 ـ پذیرش سلیقه هاى مختلف؛

یکى از دلایل تحجر حزبى، تعصب به سلیقه، فکر و روش حزبى و گروهى خود است. چیزى که مى تواند این آفت را زایل سازد و این درد را درمان کند پذیرفتن سلیقه هاى مختلف در عرصه فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى است. رهبر معظم انقلاب بارها بر وجود سلیقه هاى متفاوت صحه گذاشته و همواره از وحدت در عین کثرت سلیقه ها دفاع نموده و متذکر شدند که اختلاف سلیقه ها نباید به رفتارهاى خصمانه و پرخاشگرانه مبدل گردد. در واقع معظم له میان دو نوع اختلاف تفاوت قائل شده اند: اختلاف ممدوح و اختلاف مذموم و مطرود.
اختلاف ممدوح اختلافى است که حاصل آن تنش، درگیرى و دشمنى نیست، بلکه رشد دهنده و حیات بخش جامعه است و سبب رقابت سازنده مى شود. اما اختلاف مذموم اختلافى است که موجب منازعه، کشمکش و خشونت مى گردد. مقام معظم رهبرى ضمن معرفى الگوهایى براى اختلاف ممدوح مى فرماید:
البته اختلاف سلیقه، اختلاف مذاق ـ همان طور که امام بارها مى فرمودند ـ مثل اختلاف دو هم مباحثه اى است که سر یک مسأله با هم اختلاف دارند، مباحثه است. با هم مى گویند، بحث مى کنند، دعوا مى کنند، اما رفیق اند و دلهایشان با هم نزدیک است. در مسائل گوناگون سیاسى و اجتماعى هم همینطور است و باید همین گونه باشد.
ایشان الگوى دوم اختلاف ممدوح را اختلاف فقهاى اسلام معرفى مى کنند.

3 ـ همگرایى براساس معیارهاى وحدت؛

یکى از راههاى همگرایى احزاب و گروههاى مختلف ملى و نیز جلوگیرى از تحجر آنها، جهت گیرى بر حول معیارهاى وحدت و وفاق است. این معیارها مى تواند احزاب مختلف را تحت پوشش قرار دهد و سلیقه هاى متفاوت آنها را به یک اصل واحدى گره بزند. مهم ترین این معیارها عبارتند از:
اول ـ معیارهایى که معطوف به قانون است.
رهبر معظم انقلاب در این باره مى فرمایند:
وحدت مردم، اتحاد قلبى مردم، اتحاد روحى مردم، محبت مردم و وفاق مردم، حول نظام اسلامى، حول احکام مقدسه اسلام، حول قانون اساسى که قانون اساسى هم منطبق بر احکام اسلامى است. حول قوانین کشور که لااقل اغلب آنها منطبق بر قوانین اسلامى است ـ اگر نگوییم همه اش منطبق است ـ وحدت ملى را تشکیل مى دهد.
دوم ـ معیارهاى معطوف به رفتارهاى اخلاقى؛
معظم له در این باره مى فرمایند:
اگر هواى نفس نباشد، اگر خودخواهى نباشد، اگر مصلحت قبیله گرایى نباشد مصلحت کشور، مصلحت نظام، آینده هاى بلند مورد نظر باشد، این جنجالها، این مناقشه ها چیزى نیست که دو گروه، دو نفر را، دو انسان انقلابى را به جان هم بیندازد.
سوم ـ معیارهاى معطوف به ارزش هاى انقلاب؛
باز معظم له در این زمینه مى فرمایند:
هر اختلاف سلیقه اى هم باشد اصل احترام به اسلام، احترام به قرآن، پاسدارى از انقلاب، پاسدارى از راه امام، پاسدارى از عزت و استقلال کشور، تلاش براى آسوده کردن خاطر ملت و از بین بردن مشکلات بر جاى خود مستحکم و محفوظ است... همه آنها در این چیزها متفق و متحدند.

4 ـ شفاف سازى مفاهیم؛

یکى از عوامل اختلاف، خصوصاً در سالهاى اخیر، به کارگیرى و عرضه مفاهیم مبهم، متشابه و کلى نظیر جامعه مدنى، اصلاحات، خشونت، آزادى، توسعه سیاسى، تساهل و تسامح، تکثرگرایى... بوده است. شفاف نبودن و فقدان تعاریف دقیق و جامعه و مانع براى این مفاهیم، سبب برخوردهاى سلبى و انکارى در مقابل این مفاهیم گردید و میان گروه ها، احزاب و فعالان سیاسى و اجتماعى تنش و درگیرى و تحجر و لجاجت ایجاد نموده و وحدت و وفاق ملى را به خطر انداخته است.
تنها راه برون رفت از این وضعیت ابهام زدایى و تعیین قلمرو مفاهیم از سوى افراد، احزاب و گروههایى است که این گونه اصطلاحات را به کار مى برند.

5 ـ انعطاف و نرمش در مواضع:

بیان گردید که از عوامل تحجر حزبى و عدم همگرایى گروه ها و احزاب، پافشارى بى مورد احزاب و جمعیت ها بر مواضع خود و نداشتن هیچ گونه نرمش و انعطاف است. البته گفتنى است که در مقابل مواضع بنیادى و اساسى که معطوف به اساسى ترین اصول انقلاب و نظام و جامعه است، انعطاف و سازگارى معنا ندارد، اما در غیر این موارد، پافشارى بر مواضع غیر اصولى، نامعقول و وحدت زدا و اختلاف زاست. معظم له در این باره مى فرمایند:
جناحهاى مختلف با هم همفکرى کنند، تبادل نظر کنند، کار مشترک کنند، مگر نمى شود، به هم نزدیک شوند؟! اتحاد و نزدیک شدن به هم تنازل لازم دارد. نمى شود که ما همان جاى خودمان بایستیم آن هم همان جاى خود بایستد، بگوییم خوب حالا با هم دیگر به هدف نزدیک مى شویم. نزدیکى به این است که یک قدم شما بردارید و یک قدم او بردارد.

خاتمه :

آن چه با دقت و اندیشه حاصل مى شود این است که هر چند وجود احزاب و جریان هاى سیاسى از ضروریات یک جامعه مردمسالار است، اما این جریان در معرض یک خطر و آفت مهم قرار دارد که مى تواند فلسفه وجودى آن را دگرگون کرده، آن را از ثمرات و آثار مفید باز دارد. آن خطر بزرگ و آفت کشنده، تحجر گرایى احزاب و جریان هاى سیاسى است. در این مقاله کوتاه به عوامل و آثار و پیامدهاى تحجر حزبى و برخى راه هاى مبارزه با آن در حد توان اشاره گردید، امید است احزاب و جناح هاى سیاسى کشور با نصب العین قرار دادن منافع ملى و دینى، خود و طرفداران خود را از افتادن در این پرتگاه هولناک برحذر داشته و در مسیر خدمت به جامعه با سلامت طى طریق نمایند.ان شاءالله تعالى
منبع: حصون ، بهار 1385، شماره 7